این تصمیمی بود که اعضای کمیسیون مذکور در بعدازظهر یکی از روزهای میانی هفته جاری – به اتفاق آرا – گرفته و «رئیس سابق» را به صندلی ریاست یکی از کمیسیونهای نه چندان مورد توجه مجلس رساندند.
یکی از سایتهای خبری و سپس چند سایت اصولگرا اما روایت جالب توجهی از نحوه رئیس شدن حدادعادل ارائه کرده و از آن تحت عنوان «ترفند نمایندگان» برای رئیس کردن اجباری رئیس مجلس هفتم بر کمیسیون فرهنگی نام بردند: «در زمان انتخاب اعضای هیأترئیسه کمیسیون فرهنگی در حالی که همه اعضا اصرار مکرر داشتند تا حداد ریاست کمیسیون را بپذیرد، وی طبق گفته قبلی خود امتناع میکرد تا اینکه مباحثات در این کمیسیون برای انتخاب رئیس بیش از یک ساعت ادامه یافت ولی حداد به هیچوجه حاضر به پذیرش ریاست کمیسیون نبود. در ادامه اعضای کمیسیون فرهنگی با ترفندی حداد را در «عمل انجام شده» قرار دادند!
پس از اینکه حداد زیر بار نرفت، نمایندگان کمیسیون فرهنگی بین خود شور کردند و به حداد گفتند که در آییننامه، الزامی برای اینکه نماینده، شخصاً داوطلب ریاست باشد وجود ندارد و شما چه کاندیدا باشید، چه نباشید ما به شما رای خواهیم داد و سپس رایگیری آغاز شد و همه نمایندگان در حالی که خود حداد داوطلب ریاست نبود او را به عنوان رئیس کمیسیون فرهنگی برگزیدند.
اما این – اتفاق آرا – هم در نوع خود تأملبرانگیز بود. ریختن آرای همه اعضای کمیسیون به سود حدادعادل، این سؤال را پدید میآورد که آیا خود وی نیز به ریاست خود رأی داده است؟ در مقابل این پرسش از سوی همان منابع، این توجیه ارائه شد: «جالب این است که حداد با 23 رأی به عنوان رئیس کمیسیون فرهنگی انتخاب شده بود و بر این اساس قاعدتاً میبایست خود او نیز به خودش رأی داده باشد ولی با پیگیریهای انجام شده مشخص شد در زمان رأیگیری اسدالله بادامچیان نماینده تهران برگه رأی حداد را برداشته و به جای او نام حداد را به عنوان گزینه ریاست در آن نوشته و به این ترتیب حدادعادل با 23 رأی به عنوان رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس هشتم انتخاب شده است؟»
نگاه به ریاستجمهوری
اعلام این موضع از سوی غلامعلی حدادعادل که «در مجلس هشتم هیچ سمت اجرایی و سیاسی را نمیپذیرم» در همان روزهای آغاز به کار مجلس جدید هم از نظر نمایندگان و کارشناسان چندان جدی گرفته نشد. آنها معتقد بودند که اگرچه رئیس فراکسیون اقلیت در مجلس ششم – که با تبدیل شدن به اکثریت در مجلس هفتم بر کرسی ریاست «خانه ملت» نشست – به سبب برخی رفتارهای صورت گرفته با وی از اصولگرایان «دلگیر» شده اما ریاست دو سمت اجرایی و سیاسی یعنی ریاست کمیسیون فرهنگی یا فراکسیون اصولگرایان را خواهد پذیرفت.
خود حدادعادل اما چه در فرصتهای کوتاه برخورد با خبرنگاران و چه از سوی نمایندگان طیف ایثارگران – که حامیان وی به شمار میروند – بهطور غیرمستقیم اعتراض خود به کنار گذاشتن از ریاست مجلس هشتم را بیان میکرد؛ بدین شکل که گفته میشد: «حدادعادل پیشنهاد ریاست کمیسیون فرهنگی و ریاست فراکسیون اصولگرایان را رد کرده است.»
پیشینه دلخوری
ماجرای رقابت میان وی و علی لاریجانی اما به ایام قبل از ثبتنام انتخابات مجلس هشتم بازمیگشت؛ جایی که بر سر «سرلیستی» این دو چهره مطرح اصولگرا در فهرست تهران اصولگرایان، اختلافاتی پدید آمد. لاریجانی اما نشان داد که از شم سیاسی قابل تحسینی برخوردار است. دبیر پیشین شورایعالی امنیت ملی که به خاطر اختلاف نظر با محمود احمدینژاد از سمت خود کنار گذاشته شده بود راهی شهر قم شد تا به عنوان نماینده این شهر در مجلس هشتم برگزیده شود. به این ترتیب لاریجانی از وزن و جایگاه استراتژیک این شهر و روحانیان با نفوذ آن در معادلات آینده استفاده کرده و با به کارگیری چند تاکتیک سیاسی در جلسات درونی اصولگرایان، رأی اکثریت را برای ریاست مجلس هشتم از آن خود نمود.
این چنین بود که حدادعادل که تعداد نمایندگان حامی خود در مجلس را کمتر از عدد 20 میدید ترجیح داد تا سکوت اختیار کرده و «به عنوان یک نماینده عادی در کنار سایر نمایندگان» حضور داشته باشد. حتی برخی معتقد بودند که حدادعادل از سمت نمایندگی استعفا داده و در یکی از مدیریتهای غیراجرایی مانند ریاست سازمان صدا و سیما مشغول به فعالیت شود. استدلال این عده نیز این بود که حدادعادل خود را برای انتخابات ریاستجمهوری آینده مهیا میکند و از این رو نیازمند یک تریبون جهت انتقاد از عملکرد دولت نهم یا «بهتر دیده شدن» از سوی مردم است. این اتفاق رخ نداد و حدادعادل اکنون به ریاست کمیسیون فرهنگی مجلس برگزیده شده است. بسیاری بر این باورند که این چهره شاخص فرهنگی اکنون در جایگاه اصلی خود قرار گرفته است.
رئیس مجلس هفتم در 2 سال پایانی عمر این مجلس، در مقاطع مختلف مورد انتقاد نمایندگان مجلس و گروههای اصلاحطلب قرار داشت. منتقدان حدادعادل و مجلس هفتم، اشتباه تاکتیکی وی در حمایت بدون ضابطه از دولت نهم را، سبب کاهش شأن و اقتدار مجلس ارزیابی و از عدم نظارت مجلس هفتم بر دولت نهم انتقاد میکردند. همین امر سبب چرخش آرا به سوی علی لاریجانی شد؛ چه اینکه حتی اصلاحطلبان – که سابقه اختلافات طولانی با لاریجانی را دارند – وی را بر حدادعادل ترجیح داده و آرای خود را به سود لاریجانی به گلدانها ریختند. اکنون اگر گمانهزنیها پیرامون کاندیداتوری حدادعادل در انتخابات ریاستجمهوری جدیتر شود مشخص نیست این چهره فرهنگی خواهد توانست حمایت دوباره اصولگرایان را در مقابل رقبای احتمالی خود مانند محمدباقر قالیباف، علیاکبر ولایتی، علی لاریجانی یا محمود احمدینژاد به دست آورد یا خیر.
نمیتوان اظهارنظر کرد
سرنوشت آینده حدادعادل در فضای سیاسی کشور چه خواهد بود؟ این سؤالی است که در برخی محافل سیاسی بعضاً مورد توجه قرار میگیرد. سعید ابوطالب نماینده تهران در مجلس هفتم اما در اینباره اظهار نظری نمیکند چرا که معتقد است تا جدیتر شدن فعالیت جامعه و احزاب سیاسی در خصوص انتخابات ریاستجمهوری آینده زمان زیادی باقی مانده و هر اتفاقی امکان وقوع دارد.
وی که به عنوان عضو فراکسیون اصولگرایان مستقل مجلس هفتم، از منتقدان عملکرد حدادعادل به شمار میرفت در عین حال انتخاب وی به ریاست کمیسیون فرهنگی را امری درست و اصولی دانسته و در پاسخ به سؤال «همشهری عصر» گفت: «از میان افرادی که اکنون عضو کمیسیون فرهنگی مجلس هستند، بهطور قطع آقای حدادعادل شایستهترین فرد بود.» ابوطالب که عضویت در کمیسیون فرهنگی را تجربه کرده است ادامه داد: «سابقه ایشان در حوزه فرهنگ از سالهای دور بر همگان روشن است. به هر حال انتقاد بیش از حد از رئیس سابق مجلس ممکن است نوعی اجحاف در حق وی به شمار رود و اگر به عنوان رئیس کمیسیون فرهنگی برگزیده نمیشد جای سؤال بود.»
عرصه فرهنگ به جای سیاست
اصلاحطلبان از جمله منتقدان جدی عملکرد مجلس هفتم و شخص حدادعادل بهشمار میروند. اگرچه رئیس سابق مجلس کوشید تا در ماههای پایانی عمر ریاست خود با گرفتن مواضعی قویتر نسبت به گذشته، دولت نهم را مورد انتقاد قرار دهد اما احزاب و گروههای جناح اصلاحطلب و حتی بسیاری از اصولگرایان، این مواضع را «دیرهنگام» ارزیابی کردند.
جمشید انصاری که در مجلس هشتم به عنوان نایبرئیس فراکسیون خط امام (اقلیت) برگزیده شده نیز در خصوص حدادعادل و چگونگی ایفای نقش وی در فضای سیاسی آینده کشور به «همشهری عصر» میگوید: «بهطور قطع وجهه فرهنگی آقای حداد بر عملکرد سیاسی وی غالب است.
او در حوزههای فرهنگی و آموزشی در دانشگاه به فعالیت پرداخته و چه در زمان ریاست فرهنگستان زبان و ادب فارسی و چه در زمان حضور در آموزش و پرورش در یک سمت اجرایی جدی مشغول به فعالیت نبود. وی چهرهای سیاسی بهشمار نمیرود و ورود حدادعادل به عرصه سیاست در جریان انتخابات مجلس ششم رخ داد. با این اوصاف نمیتوان با وجود چهرههای مطرح سیاسی و آشنا به قواعد حوزه سیاست جریان اصولگرا، چندان به آینده سیاسی وی خوشبین بود.»
استاندار آذربایجانشرقی در دولت خاتمی در پاسخ به این سؤال که حدادعادل دلیل حضور خود در عرصه سیاست را احساس خطر از جانب به قدرت رسیدن اصلاحطلبان عنوان کرده نیز اینگونه پاسخ داد: «اینکه چه انگیزهای داشته برای خود ایشان محترم است اما من حضور در عرصه سیاست را مناسبترین کار برای حدادعادل نمیدانم. او در حوزه فرهنگ بسیار مفیدتر خواهد بود. شاید نوع برخوردی که جریان اصولگرا در هنگام انتخاب ریاست مجلس هشتم با وی داشت، برای رئیس سابق مجلس هم تفاوتهای عرصه فرهنگ و سیاست را روشنتر کرده باشد.»
انتخابات ریاستجمهوری دهم و اتفاقات مجلس هشتم بهطور حتم مشخص خواهد کرد که غلامعلی حدادعادل، حضور در کدام عرصه را ترجیح میدهد؛ عرصه آرام فرهنگ یا میدان بیرحم سیاست؟